- یک لنگه پا (وَ / وِ گُ وَ / وِ کَ دَ)
یک لنگ پا. بر یک پا.
- یک لنگه پا ایستادن، مصراً پافشاری کردن. با پافشاری. مصراً.
، دست تنها. کسی که بدون کمک و معاون کاری را که قاعدتاً به دستیار و معاون نیازمند است انجام دهد. (از: فرهنگ لغات عامیانه)
- یک لنگه پا ایستادن، مصراً پافشاری کردن. با پافشاری. مصراً.
، دست تنها. کسی که بدون کمک و معاون کاری را که قاعدتاً به دستیار و معاون نیازمند است انجام دهد. (از: فرهنگ لغات عامیانه)
